مروری بربرترین کتابهای شهید سید مرتضی آوینی
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۸۸۳۸۸
«فتح خون»، «توسعه و مبانی تمدن غرب»، «حلزونهای خانه به دوش»، «رستاخیز جان» و «فردایی دیگر» نمونه کتابهایی هستند که توسط شهید سید مرتضی آوینی به نگارش درآمده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، سید مرتضی آوینی بیست و یکم شهریور ۱۳۲۶ در شهر ری متولد شد و بیستم فروردین ۱۳۷۳ در فکه به شهادت رسید، وی مستندساز، عکاس، روزنامه نگار، نویسنده و نظریهپرداز «سینمای اسلامی» ایرانی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رهبر انقلاب اسلامی پس از شهادت آوینی، وی را سید شهیدان اهل قلم اعلام کرد. بیستمین روز فروردین به افتخار وی "روز هنر انقلاب اسلامی" نامگذاری شده است.
به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت سید مرتضی آوینی، ایمنا اطلاعات کتابشناسی آثار منتشرشده این شهید بزرگوار را مرور کرده است.
فتح خونکتاب فتح خون توسط انتشارات واحه به چاپ رسیده است، آوینی در این کتاب با نگارش قوی و نگرش عمیق خود، یکی از بزرگترین وقایع را در تاریخ جهان اسلام و بشریت شرح میدهد.
سید «مرتضی آوینی» در «فتح خون» یا «روایت محرم» در دو قسمت در هم تنیده به تجزیه و تحلیل اتفاقات ماجرای عاشورا میپردازد که بخش نخست آن رویدادهای مهم این واقعه را از رجبماه سال ۶۰ تا محرم سال ۶۱ به اختصار وصف کرده و بخش دوم این رویدادها را مورد کاوش روحانی و معنوی قرار میدهد.
در قسمت اول کتاب «فتح خون»، با بیان ماجراهای عاشورا، یک دید سطحی از چند و چون عملکرد شخصیتها در کربلا به دست میآید و تغییراتی را که هر کدام در آن شرایط پشت سر گذاشتند، به تصویر میکشد، اما در بخش دوم که نویسنده ماجراها را از دید خود تحلیل میکند، طرز فکر و بینش او در پس ظواهر خودنمایی میکند. سید «مرتضی آوینی»، با نگاهی عرفانی به واقعه عاشورا تلاش میکند تا چشم خواننده را به باطن وقایع و حقیقت ایدئولوژی عاشورا باز کند و جلوهای جدید از این اتفاق را در ذهن خواننده ایجاد کند.
سید «مرتضی آوینی» در «فتح خون» یا «روایت محرم» با بهرهگیری از آیه و حدیث، تحلیل مستدل و در عین حال روحنوازی را ارائه میکند که فطرت الهی و ذات معنوی انسان را به تصویر میکشد، از این دریچه، عاشورا فقط یک رویداد دور تاریخی نیست، بلکه مضمونی است در زندگی هر انسان حقیقت طلب و حق پرست که درون مایه آن را مرتب در زندگی خود مشاهده میکند.
توسعه و مبانی تمدن غربچاپ این کتاب توسط انتشارات واحه انجام شده است، آوینی در این کتاب «پیشرفت اقتصادی یا تکامل فرهنگی» را مورد بررسی دقیق قرار میدهد، این اثر که در واقع مقالات گردآوری شده از سید «مرتضی آوینی» طی سالهای دوم تا چهارم دهه شصت است، نخست به شکل تحقیقی مکتبی در باب «توسعه و مبانی تمدن غرب» در ماهنامه جهاد منتشر شده بود. اکثر این مقالهها در زمان خود با اسم مستعار چاپ شده بودند تا اینکه شهید سید "مرتضی آوینی" در یکی از گفتوگوهای خود در سال ۱۳۷۱، به این مقالات به عنوان مباحثاتی ساده با زبان روزنامه نگاری اشاره کرد.
همانطور که از عنوان این کتاب برداشت میشود، موضوع مورد بررسی مقالاتی که از سید «مرتضی آوینی» در این اثر به چاپ رسیده است، پژوهش در پی یافتن معنا و مفهوم «توسعه و مبانی تمدن غرب» میباشد و دستیابی به این هدف، در گروی آگاهی به مبانی و اصول تاریخی و جامعهشناختی تمدن غرب میباشد.
قسمتهایی از کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب
منتهای حرکت تکاملی انسان و جهان و تاریخ در قرآن، «الله» است و این معنا در بسیاری از آیات قرآن مجید با تعبیراتی گوناگون همچون الی ربّک الْمنتهی، الی الله الْمصیر، انّ الیربّک الرّجْعی، الیه راجعون و… بیان شده است. اصل و ریشه این حرکت در جوهره و معنای عالم است که جریان دارد و ماده و ظاهر عالم نیز در تبعیت از این حرکت معنوی تغییر پیدا میکند. بنابراین، تکامل و تعالی در معارف اسلام به یک حرکت همهجانبه که در آن بعد فرهنگی و معنوی دارای اصالت است برمیگردد و حال آنکه در غرب تکامل به تطور انسان از صورتهای پستتر حیوانی به صورتهای تکامل یافته اطلاق میشود. سخن از این نیست که آیا اسلام این تطور را میپذیرد و انسان را موجودی از نسل میمون میداند یا نه، بلکه سوال این است که آیا معنای
«توسعه» با «تکامل و تعالی» در فرهنگ و معارف اسلامی انطباق دارد یا خیر. خیر، حرکت به سوی تکامل و تعالی در اسلام لزوماً با توسعه مادی و اقتصادی همراه نیست و بلکه بالعکس، تعالی معنوی با قناعت و زهد و مصرف کمتر و… ملازمه دارد. و البته این سخن نه بدین معناست که توسعه اقتصادی مخالف با تکامل باشد، نه! اما ضرورتاً این نیست که بشر برای تکامل به معنای وسیع آن در اسلام ناچار از توسعه اقتصادی باشد. برای توجیه توسعه به سراغ این نظریه نیز نمیتوان رفت. اگر حکومت اسلامی میخواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامه ریزی کند، اصالتاً باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحله اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کردهاند، از سر راه بردارد و از جمله این موانع فقر مادی است.
حلزونهای خانه به دوشکتاب «حلزون های خانه به دوش» دومین اثر از مجموعه آثار شهید آوینی است که طی سالهای ۶۹ ۱۳۶۸ در ماهنامه سوره منتشر و توسط انتشارات واحه به چاپ رسیده رسیده است.
آوینی در این کتاب «جریان روشنفکری و انقلاب اسلامی» را زیر ذرهبین خواهد برد. این کتاب که مجموعهای از مقالات سید «مرتضی آوینی» پیرامون موضوع مذکور را در برگرفته، یکی از کتابهایی است که در زمره پرمخاطبترین آثار وی قرار میگیرد. مجموعه مقالاتی که برای انتشار در کتاب «حلزونهای خانه به دوش» انتخاب شده، جستارهایی است که در سالهای ۶۸ تا ۷۰ از قلم شهید آوینی به نگارش درآمده و محوریت اصلی آنها «جریان روشنفکری و انقلاب اسلامی» است.
نخستین مقاله این کتاب، با عنوان «کدام عرفان؟» به تفاوتهای میان عرفای حقیقی و عارف نمایان کاذب میپردازد و مقاله بعد که «روشنفکران و معاصر بودن» نام دارد، در پاسخ به پرسش مقالهای که از مخاطبین سوال کرده بود: تلقی شما از معاصر بودن چیست؟، به نگارش در آمده است. «آفات غرض ورزی» جوابیه دیگری است که به شبهات مطرح گشته در نشریه هنرهای زیبا پاسخ داده و مقاله «وقتی روشنفکران وارث انقلاب اسلامی میشوند»، به صحبتهای «تقی
«مدرسی» پیرامون حکم اعدام «سلمان رشدی» جواب میدهد. «انقلاب اسلامی و اتوپیای غرب زدگان» مقاله دیگری است که آن هم در جواب به مقاله بحران دموکراسی از ماهنامه نشر دانش نوشته شده و سید «مرتضی آوینی» در مقاله «از مایکل جکسون تا شهرنوش پارسیپور»، نقدی بر کتاب «زنان بدون مردان» از همین نویسنده، ارائه کرده است. از دیگر مقالات این کتاب میتوان به «ژورنالیسم حرفه ای»، «کانون کدام نویسندگان؟»، «یک هشدار»، «تجدد یا تحجر؟»، «تحلیل آسان» و مقالهای همنام با عنوان کتاب اشاره کرد.
رستاخیزجاناین کتاب که توسط نشر واحه به چاپ رسیده است، در مبانی فکری و فلسفی غرب مدرن کمی عمیقتر میشود و کاری در حوزه هویت و فرهنگ اسلامی است. آخرین مقاله شهید آوینی در همین کتاب با عنوان «یک یادداشت ناتمام در باب هویت» نوشته شده که ناتمام هم مانده است. چند صفحهاش نوشته شده و برای چند روز قبل از شهادت شهید آوینی است. این یادداشت را شهید آوینی به دکتر رضا داوری اردکانی داده بودند که ایشان بخوانند و نظرشان را بدهند که گفته بود این را بخوانید تا من بروم فکه و برگردم که شهادت نصیب ایشان شد.
مقالات کتاب در چهار بخش دسته بندی شده است. سه مقاله اول بخش نخست، در نسبت ادبیات با حقایق و وقایع بیرونی و وابستگی و تعهد به آنهاست (تعهد بدون هرگونه بار ارزشی). در مقاله بعدی، آوینی مطالبی را درباره تاجیکستان (که آن روزها تازه از قید حکومت کمونیستی رها شده بود)، تمدن ایران، نوروز و برخی آداب و سنن ایران نگاشته است. و آخرین مقاله این بخش پاسخی است به ژاژخایی شخصی درباره خط فارسی.
در بخش دوم، سه مقاله با موضوع فرهنگ و هویت گرد آمده که به جز مقاله آخری، نگاه تئوریک غالب است. این سه مقاله به نوعی تضادهای مبتلابه مباحث فرهنگی (چه در سطح نظری و چه در سطح مصداقی) را به طرح و بحث میگذارد.
و اما بخش سوم. سه گانههای زیبا درباره ویدئو و ماهوارهاست. مطلب اول گفتگویی است مفصل با نشریه فارابی با عنوان «ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان» و مطالب بعدی مقالاتی است درباره ویدئو و ماهواره. به نظر میرسد خلاصه کلام سید مرتضی در این مطالب دو چیز است:
۱ بیخاصیتی و بیاثری روشهای سلبی و منع محور در مبارزه با تهاجم فرهنگی و دفاع از فرهنگ و ارزشهای داخلی.
۲ توان بالقوه فرهنگ ایرانی اسلامی در دفاع از خود و مواجهه با تهاجم بیگانه، ضرورت فعال بودن به جای انفعال و استفاده از ظرفیتهای داخلی.
البته در گفتگوی ذکر شده، شهید مباحث نظری جالبی را درباب فرهنگ، تفریح، اوقات فراغت و تفاوت ماهواره، تلویزیون، سینما و ویدئو طرح میکند. آن موقع (یکی دوسال اول دهه ۷۰ شمسی) زمانی است که تازه ویدئو قانونی اعلام شده است و مباحثی همچون تهاجم فرهنگی تازه مطرح شده است. به گمان من این سهگانه جز کاربردیترین و ملموسترین مباحث طرح شده در بین آثار آوینی است که خواندن آن نه تنها مفید، بلکه برای مدعیان «کار فرهنگی در سپهر فکری انقلاب اسلامی» از ضروریات ابتدایی است. گرچه مهمترین مصداق ذکر شده (ویدئو) الآن چندان موضوعیتی ندارد، اما ریشه بحث و نوع نگاه آوینی به موضوع بسیار ویژه و دقیق است. در همین گفتگوست که آوینی از کامپیوتر با عنوان «بت بزرگ» یاد میکند و آن را خطرناکتر از ویدئو برمیشمرد؛ البته نه از باب اخلاق ظاهری، که از باب حقیقت دین. و باز البته توصیهاش تسخیر این مظاهر تمدن تکنولوژیک است.
در بخش چهارم، مقالهای با موضوع خطر مرگ تئاتر و انفصال آن از مردم آمده است و سپس مقالهای از اولین شماره نشریه سوره در سال ۱۳۶۸، در تبیین پیام امام خمینی قدّس سرّه به هنرمندان ذکر شده است.
فردایی دیگرکتاب «فردایی دیگر» از مجموعه کتابهای شهید سید مرتضی آوینی است که توسط انتشارات «واحه» چاپ شده است. شهید آوینی مقالات این کتاب را از بین نوشتههای خود در سالهای ۶۸ تا ۷۱ انتخاب کرده است. «فردایی دیگر» یکی از دو کتابی است که در زمان حیات آن شهید بزرگوار و زیر نظر خودشان چاپ شده است.
کتاب حاضر را میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ بخش نخست، مجموعه سه مقاله است که به فلسفه غرب در وجوه گوناگون آن پرداخته و بخش دوم که چهار مقاله است و در آن، عالم اشراقی و دینی که در این عرصه از ادبیات جلوهگر است، تبیین شده است. در واقع بخش دوم کتاب به جایگاه شعر در عالم دینی اشاره دارد، به خصوص بخش عمده آنکه معتلق به تأویل و تفسیر اشعار عرفانی امام خمینی (ره) است.
مقالات بخش نخست کتاب عبارتند از: «راز سرزمین آفتاب»، «بشر در انتظار فردایی دیگر» و «آخرین دوران رنج». اما بخش دوم مجموعه چند مقاله دربارهی شعر است که عبارتند از: «راز و رمز»، «شعر و جنون»، «غزال غزل»، «یاد بهشت و نوحهی انسان در فراق» و «ختم ساغر».
مقاله «راز سرزمین آفتاب» زمانی نوشته شده است که در دهه هفتاد ژاپن به عنوان یک الگوی دست یافتنی توسعهی اقتصادی در بین مسئولان و مردم جامعه ما شناخته میشد و عدهای حتی از واژهی «ژاپن اسلامی» برای رسیدن ایران به آن جایگاه استفاده میکردند. آوینی در این کتاب ویژگیهای قومی مردم ژاپن را که موجب رسیدن آنها به این سطح از توسعه یافتگی شده است، مورد بررسی قرار میدهد.
وی در بخشی از این مقاله مینویسد:
«پژوهشگران و نویسندگانی که درباره ژاپن نوشتهاند غالباً اذعان دارند که ژاپن با حفظ هویت سنتی خویش توانسته است به توسعه تکنولوژی و سرمایه دست یابد و این اگرچه تمام واقعیت نیست، با آن بیگانه هم نیست. با صرف نظر از این بحث که آیا سنت و تجدد ممکن است یا خیر، روی دیگر این سخن آن است که در ژاپن، مقاومتهای سنتی و مذهبی در برابر تجدد به مراتب از همه کشورهای دیگر مشرق زمین کمتر است و به اعتقاد من راز سرزمین آفتاب در همینجاست و راز هماره در همانجا نهفته است که کمتر به جستجوی آن بر میآیند.»
وی در ادامه به بررسی اعتقادات دینی مردم ژاپن در دین شینتو تا الحاق به نظام سرمایهداری غربی میپردازد.
نویسنده در مقالهی دیگر کتاب، یعنی «بشر در انتظار فردایی دیگر» نگاهی ویژه به کتاب «۱۹۴۸» نوشته «جرج اورول» دارد. او در این مقاله در واقع درباره مدرنیسم و مکاتب فکری جدید غرب صحبت میکند. ایشان عصر امروز را عصر نیهیلیسم میدانند و منشأ دوگانهباوری در این اثر را نیز در نیهیلیسم جستجو میکند. نویسنده کتاب معتقد است حقیقت یکسویه است و شک دو سویه، که هم میتواند به جانب یقین میل کند و هم به جانب انکار.
کد خبر 653351منبع: ایمنا
کلیدواژه: كتاب هاي شهيد آويني آثار شهید آوینی شهادت شهید آوینی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق سید مرتضی آوینی خانه به دوش انقلاب اسلامی توسط انتشارات چاپ رسیده فردایی دیگر شهید آوینی نوشته شده سه مقاله بخش نخست شهید سید بخش دوم فتح خون ی انسان ی دیگر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۸۸۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مروری بر جنایات گروهک منافقین؛ترور یک نوجوان پیش چشمان مادر
منافقین تروریست پس از حمله به منزل شهید نوری تاجر و ترور وی منزل مسکونی این شهید را پیش چشمان مادرش به آتش کشیدند. - اخبار رسانه ها -
مروری بر جنایات گروهک تروریستی منافقین؛ ترور یک نوجوان پیش چشمان مادرش و آتش زدن خانه
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهید سعید نوری تاجر در سال 1342 در خانوادهای مذهبی متولد شد.
در روزهای انقلاب این شهید در صحنههای مبارزه با رژیم شاه با حضور در راهپیماییها، حمل پلاکاردها و توزیع اعلامیهها مشارکتی فعال شد.
شهید نوری تاجر پس از پیروزی انقلاب علاوه بر فعالیت در سنگر مدرسه و زمینه های هنری و فرهنگی و تبلیغاتی به جهاد سازندگی پیوست و به اتفاق جمعی دیگر از جهادگران عازم روستاهای محروم کردستان شد.
وی پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه جمعی از جهادگران به منظور سمپاشی و ضد عفونی کردن محیط جبهه عازم مناطق عملیاتی شد.
این شهید گرچه از لحاظ جسمی در وضعیتی مناسب به سر میبرد ، اما آنچنان در اشتیاق انجام وظیفه فعال بود که عاقبت در اثر گرمای سوزان بیابان های دشت ذهاب و قصرشیرین با تنی رنجور و تب شدید به وسیله همرزمانش به تهران بازگردانیده شد.
وی پس از بهبودی و گذراندن دوره نقاهت به آرزوی شهادت به جبهه بازگشت.
شهید نوری تاجر گرچه به عنوان شاگرد ممتاز در امتحانات گزینش دانشکده تربیت معلم قبول شده بود اما جبهه را به دانشکده ترجیح داد و به عنوان عضوی از بسیج گاهی به پاسداری از حوالی بیت امام خمینی (ره) مشغول میشد.
روز شهادت
حوالی اذان مغرب در روز بیست و دوم تیر 1361، نزدیک افطار دو نفر از تروریستهای منافق به منزل آنها میروند، سعید در کنار مادرش بر سر سفره افطار در انتظار نوای اذان نشسته بود، زنگ به صدا در آمد و سعید از جا بلند شد و درب را باز کرد و در همان لحظه اول با مشاهده تروریستها به ماهیت آنها و نقشه شومی که در سر داشتند، پی برد و درب را به روی آنها بست.
در این لحظه یکی از تروریستها از فرصت استفاده کرده و پایش را جلوی درب گذاشت و چند تیر به سوی سعید شلیک کرد، سعید با تمام قوا درب را نگه داشت اما به دلیل جراحات وارده و درد و خونریزی با پیکری خون آلود بر زمین افتاد، سپس تروریستها به درون خانه هجوم آورند و پس از بازرسی منزل، خانه را به آتش کشیدند.
مادر سعید سراسیمه پیکر پاک فرزند مجروح را در آغوش کشید و سر وی را بر بالین خود گذاشت، منافقین در همین حال گلولهای به گلوی این شهید شلیک کردند و در حالی که خانه در شعلههای آتش می سوخت، از صحنه فرار کردند.
روایت روزنامه اطلاعات از این جنایت
دو موتور سوار زنگ میزنند و سعید نوری پاسدار بسیجی 19 سالهای که دیری نیست از جبهه آمده است علیرغم همه دقتهای امنیتی که همواره بدان معتقد بود و مراعات میکرد اینبار با اندکی غفلت در را کمی باز میکند.
منافقین لوله اسلحه را از شکاف در به داخل آورده و سعید را به رگبار میبندند. سعید روزه دار بود و با خون خود افطار کرد. آن سوتر مادر مقاوم او بود که همراه کودک یک ساله اش تازه بر سر سفره افطار نشسته بود و منتظر سعید بود و دیگر هیچ کس در خانه نبود. در نیمه باز، صدای شلیک نیز همچنان بلند، شیشهها شکسته، بچه یک ساله با شدت تمام فریاد زنان و پیکر خونین و رشید سعید فرو افتاده بر خاک و چه غریب و چه قهرمان و چه مظلوم. طنین اذان هنوز در فضاست و هوا رو به تاریکی است و سفره افطار همچنان گسترده و منافق تروریست اتاقها و کمدها را میچرخد که بقیه کجایند؟ غریبانهتر از این چگونه ممکن است؟ خانه را به آتش میکشند و در آخرین لحظات مغز سعید را با تیر خلاص میکوبند و میگریزند و این فاجعه پیش چشمان مادری رخ میدهد که پیکر پر خون فرزندش را در آغوش کشیده است و آنها با قساوت یک جلاد خود فروخته مسخ شده حتی همین صحنه را نیز میبینند و بازهم از سعید نمیگذرند و تیری دیگر به او شلیک میکنند.
منبع: میزان
انتهای پیام/